دلنوشته

چه قدر دوست داشتم یک نفر بهم میگفت چرا نگاهت انقدر غمگین است

چرا لبخند هایت انقدر تلخ و بی رنگ است

اما افسوس که هیچکس نبود همیشه من بودم وتنهای پر از خاطره ...

آری با توهستم که سکوت کردی وحتی یک بار هم نپرسیدی

چرا چشم هایم همیشه بارانی است...

نظرات شما عزیزان:

alireza

ساعت10:51---10 آذر 1392

گفتمش دل میخری؟پرسیدچند؟گفتش دل مال تو تنهابخند.خنده ای کردودل زدستانم ربود.تابخود آمدم او رفته بود.ردپایش رودلم جامانده بود.

samira

ساعت18:31---6 آذر 1392

[وب سایت] - [ایمیل]

قصه ی قدیمی عشق است

دلبستن و دلدادگی و دلتنگی

حافظ یه بیت گفته خیلی قشنگه

دست از طلب ندارم تا کام من براید یا تن رسد به جانان یا جان ز تن براید




پاسخ:ممنون زیبا بود

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

[+] نوشته شده توسط OMID در 5:37 بعد از ظهر | |